از روزی که من و پانیا از بیمارستان اومدیم خونه پارمین حتی ذره ای هم پانیا رو اذیت نکرد.تا صدای گریه ش میاد بدو بدو میکنه و خودشو به تخت میرسونه و پانیا رو از دور بوس میکنه.ماچ ماچ ماچ.الهی.وقتی دارم بهش شیر میدم پتوی خواهرشو میندازه روی خواهرش.لباسای شسته شده ی پانیا رو میده به من.خیلی کارای با مزه میکنه و مامانی هم هی میگه برم تهران دلم برای این کاراش تنگ میشه.میبوسمتون دخترای قشنگم.
مهربونی پارمین با پانیا
-
مامان کیانیکشنبه 11 خرداد 1393 - 00:57
-
مامان فسقلیجمعه 16 خرداد 1393 - 03:57