پارمین

پارمین جان تا این لحظه 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن دارد

3

3


تاریخ : 12 خرداد 1393 - 16:15 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 688 | موضوع : فتو بلاگ | 2 نظر

2

2


تاریخ : 12 خرداد 1393 - 16:14 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 555 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

عکسای آتلیه ی قبل از عید پارمین 1

عکسای آتلیه ی قبل از عید پارمین 1


تاریخ : 12 خرداد 1393 - 16:10 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 565 | موضوع : فتو بلاگ | نظر بدهید

12 روزگی پانیا

12 روزگی پانیا


تاریخ : 10 خرداد 1393 - 17:02 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 724 | موضوع : فتو بلاگ | 2 نظر

مهربونی پارمین با پانیا

مهربونی پارمین با پانیا

از روزی که من و پانیا از بیمارستان اومدیم خونه پارمین حتی ذره ای هم پانیا رو اذیت نکرد.تا صدای گریه ش میاد بدو بدو میکنه و خودشو به تخت میرسونه و پانیا رو از دور بوس میکنه.ماچ ماچ ماچ.الهی.وقتی دارم بهش شیر میدم پتوی خواهرشو میندازه روی خواهرش.لباسای شسته شده ی پانیا رو میده به من.خیلی کارای با مزه میکنه و مامانی هم هی میگه برم تهران دلم برای این کاراش تنگ میشه.میبوسمتون دخترای قشنگم.
تاریخ : 10 خرداد 1393 - 16:52 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 738 | موضوع : فتو بلاگ | 2 نظر

تولد پانیا جونم

تولد پانیا جونم

پانیا خواهر پارمین 23 اردیبهشت سال 93 در بیمارستان مهر اهواز متولد شد(پارمین هم همینجا دنیا اومد).البته برای اومدن به پیش ما عجله داشت و 6 روز زودتر دنیا اومد.امروز پانیا 19 روز سن داره و کنار مامانی و پارمین خوابیده.ساعت 8 و 15 دقیقه ی صبح روز شنبه ست.انشااله بابا روح اله فردا صبح میره تهران تا شناسنامه ی پانیا رو از تهران بگیره و پس فردا برمیگرده.مامانی هم سه شنبه میره تهران.مامانی خیلی خسته شد این چندوقته.امیدوارم بتونیم جبران کنیم.خاله مریم جون و سوگند هم تا 9 روزگی پانیا اهواز بودن و بعد رفتن.بنده خدا خاله مریم هم اذیت شد چون زایمان من زودتر از موعد انجام شد خاله مریم مجبور شد با لیست انتظار بیاد اهواز و کلی توی فرودگاه منتظر مونده بود.انشااله عروسی عرفان جون و اشکان جون جبران کنیم.
تاریخ : 10 خرداد 1393 - 16:37 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 709 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

پانیا خواهر کوچولوی پارمین

پانیا خواهر کوچولوی پارمین


تاریخ : 10 خرداد 1393 - 16:34 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 717 | موضوع : فتو بلاگ | 2 نظر

عاشق بدو بدو و دنبال بازی

عاشق بدو بدو و دنبال بازی

وقتی رسیدیم آبادان تا دیدی بابا جون مشغول باز کردن چادر هست(آخه کم و بیش بارون میزد)شروع کردی به بازی و بدو بدو.دل همه رو برده بودی.کلی اونروز بهمون خوش گذشت.
تاریخ : 20 فروردین 1393 - 03:23 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 913 | موضوع : فتو بلاگ | 11 نظر

سیزده بدر پارمین

سیزده بدر پارمین

13 بدر 3تایی رفتیم آبادان.مامان هانیه دفعه ی اولی بود که میرفت اونجا.توی راه شما پشت نشسته بودی و دست از مطالعه و نقاشی برنمیداشتی!!!!!!!!!!!!عزززززیییییییزززززم.برای خودت آواز میخوندی و آجیل میخوردی و نقاشی میکردی.امیدوارم وقتی هم بزرگ شدی انقدر به دفتر و کتاب و مطالعه علاقه نشون بدی نفس!!!!!!!!!!!!!!!
تاریخ : 20 فروردین 1393 - 03:16 | توسط : پارمین مونس مامان و بابا | بازدید : 660 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر